خیز و جامه نیلی کن، روزگار ماتم شد دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
در محرم سینهها غرق ملالی دیگر است جاری از چل چشمه دلها زلالی دیگر است
با حلولش برنخیــزد جز فغان از عاشقان طاق ابروی محرم را هلالی دیگر است
باز محرم رسید، میکدهها وا شدند تمام عاشقانت، واله و شیدا شدند
باز محرم رسید، این من و گریههایم رفع عطش میکند، فرات اشکهایم
باز محرم رسید، دلم چه ماتمزده کسی میان این دل، خیمه ماتم زده
باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست از این همه عاشقی، دوبارهام مست مست
باز محرم رسید، شهر سیهپوش توست دل، نگران رنج خواهر مظلوم توست
امام حسین علیهالسلام
هر كس این پنج چیز را نداشته باشد از زندگی بهرهای نمیبرد: عقل، دین، ادب، شرم و خوش خلقی .
امام حسین علیهالسلام
سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام كننده و یكی، از آن جوابگو است.
امام حسین علیهالسلام
كاری مكن كه از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد میكند و نه عذر میطلبد، و منافق هر روز بد میكند و عذر میخواهد.
"تحف العقول، ص248"
امام حسین علیهالسلام
شکرگزاری برای نعمت پیشین، نعمت تازهای را سبب میشود .
امام حسین علیهالسلام
كسی كه تو را دوست دارد، از تو انتقاد میكند و كسی كه با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید میكند.
"بحارالانوار، ج78، ص128"
از حضرت امام حسین(علیهالسلام) پرسیدند فضیلت چیست؟ فرمودند: "مالك زبان بودن و نیكی کردن."
"بلاغة الحسین(علیهالسلام)، ص 332"
امام حسین علیهالسلام
آن كس در صله رحم بهتر است كه نسبت به خویشاوندانی كه با او قطع رابطه كردهاند، دلجویی و صله رحم نماید.
"بحارالانوار، ج78، ص121"
امام حسین علیهالسلام
بهترین ثروت آن است كه انسان به وسیله آن آبروی خود را حفظ نماید.
"بحارالانوار، ج44، ص 195"
امام حسین علیهالسلام
كسى كه از تو حاجتى خواسته است، آبروى خود را با درخواست از تو ریخته است، تو دیگر با رد كردن او، آبروى خود را نریز .
"بحارالانوار، ج44، ص 196"
امام حسین علیهالسلام
هیچ امری را نپذیر مگر آن كه خودت را شایسته آن بدانی.
"اعیان الشیعه، ج1، ص 621"
امام حسین علیهالسلام
حرص و آز نوعی فقر روانی است، و سخاوت و بخشش نوعی بی نیازی است .
"تاریخ یعقوبی، ج 2، ص246"
امام حسین علیهالسلام
درباره برادر مؤمنت پشت سر سخنی بگو كه دوست داری او پشت سر تو بگوید.
"بحارالانوار، ج 78، ص 127"
امام حسین علیهالسلام
كسانی كه رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.
"مقتل خوارزمى، ج 1، ص 239"
امام حسین علیهالسلام
هیچ كس روز قیامت در امان نیست، مگر آن كه در دنیا خداترس باشد.
"بحارالانوار، ج 44، ص 192"
امام حسین علیهالسلام
بترس از ستم كردن بر كسی كه به جز خدا یاوری ندارد.
"بحارالانوار، ج 78، ص 118"
امام حسین علیهالسلام
عقل كامل نمیشود مگر با پیروی از حق.
"بحارالانوار، ج 78، ص 127"
امام حسین علیهالسلام
همنشینی با فاسقان انسان را در معرض اتهام قرار میدهد.
"بحار الانوار، ج 78، ص 122"
امام حسین علیهالسلام
گریه از روی ترس از خدا، موجب رهایی از آتش است.
"مستدرك الوسایل، ج 11، ص 245"
امام حسین علیهالسلام
عجله كردن، كمخردی است.
"بحارالانوار، ج 78، ص 122"
امام حسین علیهالسلام
از نشانههای عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .
امام حسین علیهالسلام
عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند .
"بحارالانوار، ج 93، ص 294"
امام حسین علیهالسلام
هیچ کس در قیامت در امان نیست! مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشته باشد.
"مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 69"
امام حسین علیهالسلام
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هر ناخالصی و حیله و تزویر پاک است.
"فرهنگ سخنان امام حسین، ص 476"
اینجا بهشت سرخ بدنهای بی سر است اینجا نگارخانهی گلهای پرپر است
اینجاست قتلگاه شهیدان راه حق اینجا مزار قاسم و عباس و اکبر است
اینجا برای پیکر صد چاک عاشقان گرد و غبار کرب و بلا مُشک و عنبر است
باز این چه آتش است كه بر جان عالم است؟ باز این چه شعله غم و اندوه ماتم است؟
باز این حدیث حادثه جانگذار چیست؟ باز این چه قصهایست كه با غصه توام است؟
سالها گفتیم ما از کربلا از شهید عشق و میدان بلا
از غمش بر سینه و بر سر زدیم بوسه بر گهواره اصغر زدیم
باز هم گفتیم: مظلوما حسین! بی کس و بی بال و پر، تنها حسین!
فرصت دهید گریه كند بی صدا، فرات با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
گیرم فرات بگذرد از خاك كربلا باور مكن كه بگذرد از كربلا، فرات
چشم فرات در ره او اشك بود و اشك زان گونه اشكها كه مرا هست با فرات
حالی به داغ تازهی خود گریه میكنی تا میرسی به مرقد عباس، یا فرات
از بس كه تیر بود و سنان بود و نیزه بود هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات
از طفل آب، خجلت بسیار میكشم آن یوسفم كه ناز خریدار میكشم
در مشك تشنه، جرعهی آبی هنوز هست اما به خیمهها برسد با كدام دست؟
برخاست با تلاوت خون، بانگ یا اخا وقتی «كنار درك تو، كوه از كمر شكست»
تیری زدند و ساقی مستان ز دست رفت سنگی زدند و كوزهی لب تشنگان شكست!
شد شعلههای العطش تشنگان، بلند باران تیر آمد و بر چشمها نشست
میخواهم از خشکیدن دریا بگویم از تشنه کامیهای ماهیها بگویم
روزی که آب از شرم و خجلت آب میشد از داغ آن آلالهها بی تاب میشد
من حرفها از ظهر بی خورشید دارم من شکوهها از ماه، از ناهید دارم
ای کاش آن روز آسمان خون گریه میکرد هم ابر، هم رنگین کمان، خون گریه میکرد
مگر آن دست چه بخشید به آغوش فرات که از آن بوی علمدار تو بر میخیزد
دل را اگر از حسین بگیرم چه كنم بی عشق حسین اگر بمیرم چه كنم
فردا كه كسی را به كسی كاری نیست دامان حسین اگر نگیرم چه كنم
عالم همه قطرهاند و دریاست حسین خوبان همه بندهاند و مولاست حسین
این زمین، کربُ بلاست، کعبه قالوا بلی است قتلگاه من صفا، مروهام طشت طلاست
هر کجا ملک خدا هست حسینیه توست هر که را مینگرم شور محرم دارد
نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال کعبه با یاد غمت جامه ماتم دارد
روضه خوان تو خدا، گریه کن تو آدم اشک ارثی است که ذریه آدم دارد
دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست
التماس دعا
نظرات شما عزیزان: